دلنوشته های من

سلام بچه ها مرسی از اونایی که هنوزم منو یادشونه و بهم سر میزنن و برا لحظاتی لبخندو به صورتم میارن

من دیگه از زندگیم نمینویسم چون نمیخوام قضاوت بشم من ادرساتونو ندارم سوال ک میپرسین و خصوصی میذارین ادرس بدین تو وب خودتون جواب بدم .

و درباره رشته خودم پرسیدین قبلا گفتم پرستارم طرحمو گذروندم چون من جهشی خوندم و زودتر فارغ التحصیل شدم .

برا بچه هایی ک ترم 1 هستن و غر میزنن میتونم بگم ترم 1و 2 بد قلق ترین ترماتون هستن پس نگران نباشین فقط خوب بخونین و پاس کنین با نمره بالا چون بعد ها تو استخدامی معدل ضریب داره????

پرسیدین این روزا چیکار میکنی؟هیچی طبق معمول میرم سرکار 

میام خونه و گفتم.میخام بخونم برا ارشد ک بعد ارشد برم تو کار زیبایی یا پمپ قلب 

دیگه چی پرسیده بودین؟

اها یکی بچه ها پرسید استاد کریمی رو میشناسی که شیرازیه؟بله من ایشونو میشناسم تو بیمارستان نمازی بودن و تو بخش ارتوپد بودن و از با حوصله ترین و اروم ترین پرستاراییه که دیدم و البته یه کیلینک زیبایی هم دارن توی شیراز و میدونم لر هستن و خیلی خیلی با سواد اطلاعاتم در همین حده 

گفتین کدوم بیمارستان کار میکنی؟متاسفم نمیتونم اینو جواب بدم 

+گفتین یگانه طباطبایی تو هستی؟نخیر من نیستم من فامیلیم طباطبایی نیس اشتباهی نرین فک کنین منم????????

+درباره شیفتا پرسیدین 

هر هفته 48 ساعت باید شیفت بدین و تقریبا روزی 6 ساعت میشه که شیفت شب 1/5برابر حساب میشه 

ومهمولا اقایون سر و دست میشکنن برا شیفت شب ????

+اهااا یکی پرسیده بود چرا دخترای پرستار اینقدر جلفن و سبک؟من بگم که نمیدونم و این ربطی ب پرستار بودن نداره بالاخره هر کسی رفتاری داره البته بکم که میبینم دختراییو که کرم زیاد میریزن و فکر میکنن که همکارشون شوهرشونه????????????

دیگه واقعا سوالاتتونو یادم نمیاد????????

شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟
چه بگویم با تو ؟دلم از سنگ که نیست
گریه در خلوت دل ننگ که نیست
چه بگویم با تو ؟
که سحرگه دل من
باز از دست تو اي رفته ز دست
سخت در سینه به تنگ آمده بود

-----------------------

پ ن:مي روم…
به کجا…؟
نمی‌دانم…
حس بدی ست…
بی مقصدی…!
کاش نه باران بند مي آمد…
نه خیابان به انتها مي رسید